تـو آمـدی مـعـنا بـبـخشـی لـفـظ یـل را صید خودت کـردی امـاممنغـزل را تــو مـغــز بــادام رســولالله هــسـتـی تـو آمدـی رونق دهی ضـربالمثل را گـرم طـوافــت دیــدهام مــاه مــدیــنـه!خورشید را زهره و ناهیـد و زحـل را تـفـسـیـرکـن تــا قـسـمـتی شـام ابـد را تعریف کنسربـسته هـم صبح ازل را ای حـیـدر ثـانـی بـه تـیـغ تـو سپـردنـد نــابـودی فـتــنـه گـر جـنـگ جـمـل را هرکه به تو ایمان ندارد درحضورش بـایـد بـخـوانـم آیـۀ“ بَـل هُـم اَضَل “را تـا پـای تو یـک روز خـونم را بریزند دارم به لب “الموت احلی منعسل”را
از خـواب غـفلت شهر را بیدار کردی وقتـی مسـیرعـشق راهـمـوارکـردی مـن روزه را بـایا حسن افـطارکـردم بـا مـقدمت ایـن مـاه را پـربـار کـردی بـا سـفره ای کـه در مـدینه پهن کردی امـثـال حـاتـم را دگــر بـیـکـار کـردی نــان شـبــت را بـه گـدای شـهـر دادی مـانـنـد زهــرامــادرت رفـتـارکـردی دارو نـدار زنـدگـیات را سـه دفـعــه بـا شــوق درراه خــدا ایـثــارکــردی تـو مـرتـضـای دومـی در زهـد وتقوا هـر روز را بـا نـان جوافـطار کردی در را کـه بـه روی فـقـیـرانـت نـبستی با روی بـازازسائلات دیـدار کـردی جیب مرا پُر کردی ازدرهم نه یکـبار این لطف را درحق من تکـرارکردی
بـا هـرنـگـاه از آجـر مـا نـان بـسازی درکوچۀ خودخـیـمة الاحسانبـسازی آن قـدرمیبخـشی که بـادست کریمت ازسـائل درمـانـده یک سلطان بسازی تو کـعـبـۀ لـطـفـی اگـرخـلوت بـمـانی با دست پُرمهرخودت مهمان بسـازی کافیست که از خانه پا بیرون گذاری ازخاک کوچه لؤلؤ و مرجـان بسازی دورازتصور نیست آقاجـان شـبی هم از مـن فـؤاد و دعبل وعـمـان بسازی تـرفـند توایـن اسـت کـه ساکـت بمانی تـا بـا هـنرمندیِّ خـود جـریان بـسازی تـومهـربـانـی را بـیـامـوزی بـهعـالـم بـا طـعـنـه و دشـنام ایـن و آن بـسازی کـم مـانـده کـه با یـک نگاه فوق العاده ازمـرد شـامی مـیـثم وسـلمان بسازی
سلمانکه“منّا”شدرهاازهرچه“من”شد یک پنجم از عـمرش را عبدالحسن شد
ای آسـمـانــی رزق امــروز زمـیــنـی مــثـل عـلی دســت خـدا درآســتـیـنـی عباس،عـلی اکـبر،محمد،عـون،قاسم الـحـق و الانـصـاف لـشـگـر آفـریـنـی هرکهذلیلتخوانده بیشک خود ذلیل استمـولا عـزیــزی ومُـعِـزُّالـمُـؤمِـنـیـنـی من کـه زبـانـم بـنـد آمـد از شـکـوهـت حـرفـیبـزن بـامـن بـه لحـن دلنشینی من کهخبر دارمدودفعهصبح ومغرب نـزدجـزامـیهـای شـهـرتمینـشینی مـن بـه تو رو میآورم فردای مـحشر توبهـتـرین مـصداق ازحـبل الـمتـیـنی یـکـبـار از نـزد تـو نـاراضـی نـرفـتـم ازبـسـکـه آقـا مـهـربـان ونـکـته بینی